معرفی و رسالت گروه

رسالت: رسالت رشته علوم اعصاب در مقطع دکتری، تربیت دانش‌آموختگانی است که با تسلط بر روش‌ها و فنون تدریس و تحقیق، و با درک عمیق از ویژگی‌های ساختمان عصبی انسان در سطوح ماکروسکوپی، میکروسکوپی و تکاملی، بتوانند به آموزش و پژوهش در این حوزه بپردازند. این رشته با بهره‌گیری از روش‌های میکروآناتومی، تکنیک‌های نوین علوم اعصاب و رویکردهای میان‌رشته‌ای، زمینه کشف استعدادها، ایجاد انگیزه در فراگیران و ارتقای آموزش علوم پزشکی را فراهم ساخته و در نهایت سهم مهمی در تأمین و ارتقای سلامت جامعه ایفا می‌کند.

در این میان، تمرکز ویژه‌ای بر مطالعه خواب و ریتم‌های شبانه‌روزی (سیرکادین) وجود دارد. هدف اساسی این حوزه تحقیقاتی، پیشبرد درک از مکانیسم‌های عصبی و مولکولی تنظیم‌کننده چرخه‌های خواب و بیداری و زمان‌بندی فرآیندهای فیزیولوژیک است. محققان با بررسی مدارهای عصبی، ژن‌های ساعت زیستی، نوسانات عصبی در طول خواب، مسیرهای انتقال‌دهنده‌های عصبی و مکانیسم‌های برانگیختگی ساقه مغز تلاش می‌کنند نقش این فرایندها را در شناخت، سلامت و بیماری روشن سازند.

دانشجویان دکتری در دانشگاه علوم پزشکی شاهرود در پروژه‌های نوآورانه‌ای مشارکت می‌کنند که به بررسی تعاملات پویا میان خواب، ریتم‌های سیرکادین و نوروبیولوژی می‌پردازد و نقش اختلالات این سیستم‌ها در بیماری‌های عصبی و روانی را آشکار می‌سازد. آن‌ها با بهره‌گیری از ابزارهایی مانند الکتروفیزیولوژی، تصویربرداری عصبی، زیست‌شناسی مولکولی و آزمون‌های رفتاری، بینش‌های سطح سلولی را به نتایج رفتاری و بالینی پیوند می‌زنند.

ماموریت آموزشی این رشته در کنار اهداف پژوهشی، آماده‌سازی دانشجویان برای تبدیل شدن به دانشمندانی مستقل است که قادرند آزمایش‌های دقیق طراحی و اجرا کرده، تفکر انتقادی و فرضیه‌محور داشته باشند و به پرسش‌های پیچیده درباره تنظیم ساعت‌های زیستی و معماری خواب در شرایط سالم و پاتولوژیک پاسخ دهند. همچنین، این برنامه با تقویت همکاری‌های بین‌رشته‌ای و توانایی در برقراری ارتباط علمی مؤثر، دانشجویان را آماده می‌سازد تا یافته‌های بنیادی را به استراتژی‌های درمانی نوین برای اختلالات خواب و چرخه سیرکادین ترجمه کنند.

در نهایت، علوم اعصاب در مقطع دکتری با تمرکز بر خواب و ریتم‌های سیرکادین، نه تنها به تعمیق دانش مکانیسمی و پرورش پژوهشگران توانمند کمک می‌کند، بلکه از طریق ارائه راهکارهای علمی و بالینی برای اختلالات خواب، اختلالات خلقی، مشکلات متابولیک و شناختی، به سلامت و رفاه عمومی نیز یاری می‌رساند. همچنین با روشن ساختن اثر عوامل محیطی همچون نور و زمان تغذیه بر ریتم شبانه‌روزی، پایه‌ای علمی برای دستورالعمل‌های مبتنی بر شواهد و توسعه رویکردهای کرونوتراپی فراهم می‌آورد.